- دسته: x تیتر یک
- ۱۴ دلو ۱۳۹۷
در پی صلح باشید نه دنبال کلید

تلاشهای زلمی خلیلزاد، فرستادهی ویژهی امریکا برای مذاکره با طالبان به نقل از خودش برای اولین بار دارای پیشرفتهایی بوده است. چهارمین دور گفتوگوی امریکاییها و طالبان به پایان رسید و خوشبینیهای در مورد توافقات ابتدایی بر سر دو موضوع «خروج امریکاییها از افغانستان و قطع رابطهی طالبان با گروههای تروریستی» وجود دارد. طالبان و امریکا در این خوشبینی و گزارش محتاطانه از «پیشرفت» تقریبا توافق نظر دارند.
همین پیشرفتهای بسیار اندک، زمان و هزینهی بسیاری بر جا گذاشته است. حداقل یک دهه تلاش دولت افغانستان و نهادهای داخلی و بین المللی یپش از این تا رسیدن در این مرحله ناکام بوده است. همین طور جنگ طالبان برای تصاحب قدرت و تلاش افغانستان و امریکا برای دولتسازی و قطع حملات سازماندهیشدهی طالبان بر نهادها، افراد و تأسیسات ملی نیز ناکام بوده است.
درک این واقعیت که هیچ یکی از طرفین به صورت فوری نمیتوانند از طریق نظامی به پیروزی قاطع برسند، راه سیاسی برای ختم خشونت را پس از حدودا یکونیم دهه جنگ و اصرار به نظامیگری به عنوان یک راه بدیل به صورت جدی برای طرفین مطرح کرده است. چهار دور گفتوگوی مستقیم و رو در روی طالبان با هیآت امریکایی در امارات و قطر، در قدم اول بیانگر این است که مهمترین پیشرفت دست یافتن به این توافق است که باید با هم «مذاکره» کنیم.
اگر دیپلماسی یکی از راه حلها برای وضع موجود است و طرفین معتقد به اصول و قواعد دیپلماسی و کارهای سیاسی، اکنون باید درک کنند که تلاشهای موجود در ابتداییترین و البته حساسترین مراحلش است. درک این نکته که پایان خشونت موجود، مذاکره و گفتوگوست، بایستی مبتنی بر حقایق و قواعدی باشد که یک مذاکرهی سیاسی و راه حل سیاسی در مورد اختلافهای اساسی و طولانی ایجاب میکند. یکی از این قواعد، زمان است. روزها، هفتهها، ماهها و سالها ممکن است برههای باشد برای رسیدن به نتیجه و مصالحه. بیاعتنایی به زمان و صبوری و هوشیاری که اقدامات سیاسی و مذاکرات سیاسی میطلبد، میتواند روند را آسیب بزند و اختلافات و جنگ گذشته را به مرحله شنیع تر و بیرحمتری بکشاند.
به نظر میرسد دولت افغانستان، هیآت امریکاییها و تمامی طرفهای دخیل در این روند سیاسی اولویت اصلیشان درک حساسیتهایی است که میتواند با بیحوصلگی و عدم تساهل دیدگاههای رقیب، کل روند را آسیب بزند. تمرکز کنشها و واکنشهای طرفهای دخیل در این روند بر مسایل افتراقآمیز و حتی طرح تهدیدات یا اصطلاحاتی که هنوز در میدان مذاکره برسرشان بحث نیست، میتواند این روند را به فروپاشی و یا بنبست سوق دهد. به نظر میرسد واکنشهای سراسیمهی دولت افغانستان و قباحتزدایی امریکاییها از طالبان، همان عجله و بازیسازی پیش از وقت است که میتواند آیندهی افغانستان را آسیب بزند. گفتن اینکه کلید صلح در کجاست؛ کابل یا پشاور؟ ما را به صلح نمیرساند. گفتن از کلید و صلح را کلید خواندن، بیانگر شتاب و ناصبوری در مذاکرات سیاسی است. آنچه اکنون نیاز است نه پاسخ دادن به این که کلید صلح کجاست؟ بلکه درک این موضوع است که چرا به صلح نیاز داریم و چگونه بدان برسیم و چه شرایطی برای یک صلح پایدار و عادلانه باید به عنوان قواعد اصلی بحث شوند و وضع.
اعلام پیشبینیها، خوشبینیها و نگرانیها از طریق طرفهای درگیر به عنوان راه حل یا کلید صلح، ما را به سمت منحرف میکند که شکافها را بیشتر ببینیم. تکیهی طرفهای درگیر بر شکافها و اختلافات در مرحلهی مقدماتی یک روند سیاسی که هنوز هیچ قاعده و چارچوبی برای طرح آن وجود ندارد و توافق نشده است، بیانگر این است که با صلح و مذاکرهی احساساتی و ناآگاهانه برخورد میکنیم. دخیل کردن علایق، دشمنیها و بدبینیهای شخصی و فردی میتواند در کنار ناشکیبایی آسیبهای جبرانناپذیری را ایجاد کند.
منبع: روزنامه اطلاعات روز