- دسته: x تیتر یک
- ۷ میزان ۱۳۹۷
بررسی آمادگی طالبان برای پیوستن به روند مصالحه ملی

در شش ماه گذشته، افغانستان تحولی نادر که نه خود صلح؛ اما وعده دنبال کردن آن است را تجربه کرده میکند. در فوریه امسال، اشرف غنی رئیس جمهور افغانستان، طالبان را بدون هیچ پیششرطی به مذاکره دعوت کرد. درحالی که بخشی از مردم در سراسر افغانستان با برپایی اعتراضات، راهپیماییها و تظاهرات خواستار پایان یافتن مناقشات دیرینه این کشور شدند، علمای اسلامی و همسایگان افغانستان در ماههای آتی در پشت پرده از این پیشنهاد حمایت کردند. گروههای متخاصم برای اولین بار در ۴۰ سال گذشته، درماه ژوئن به مدت بیش از سه روز به رعایت آتش بس در سراسر کشور متعهد ماندند.
سوال اصلی در تمام این مدت آن بوده که آیا طالبان حقیقتا از برقراری صلح استقبال میکند. این گروه در تابستان امسال واکنشهای مختلفی از خود نشان داده است- از یک سو با آتش بس ژوئن و همچنین ازسرگیری مذاکرات مستقیم با ایالات متحده موافقت نموده، اما در عین حال از مذاکره با آنچه که آن را – دولت غیرقانونی افغانستان- مینامد، امتناع ورزیده است. طالبان دومین آتش بس در تعطیلات عید قربان در ماه اگوست را به طور رسمی نپذیرفت و توان نظامی آن هم شکسته نشد. بنابراین، در نهایت مسئله این است که طالبان چه مطالبهای دارد و آیا رهبران آن در مورد مذاکرات صلح صادقاند؟ گفتگو با افراد نزدیک و در تماس با چهرههای سیاسی طالبان در ماههای اخیر نشان میدهد که گشایشی هرچند موقت اما حقیقی برای صلح به وجود آمده است.
نرمش جدید
طالبان پس از سرنگونی نظام طالبانی در سال ۲۰۰۱، همواره به اعلام دو هدف اساسی – خروج نیروهای خارجی از افغانستان و بازگشت قدرت به حکومت اسلامی، پرداخته است. سالها بود که این مطالبات کاملا به طورجدی و خشن پیگیری میشد. با این حال، در سالهای اخیر، دستور کار طالبان به طوری تغییر یافته است که اکنون، سازش، ممکن به نظر میرسد.
امروزه رهبران سیاسی طالبان در جلسات گفتگو با بازرسان خارجی و مقامات غیر دولتی افغانستان، به طور خصوصی ابراز میکنند که در خصوص خروج نیروهای آمریکایی صرفا به یک “جدول زمانی” نیاز دارند. طول این جدول زمانی میتواند قابل تغییر باشد و به خروج کامل نیروهای ایالات متحده منجر نگردد. برخی از اعضای طالبان در واکنش به پیشبرد مراحل اصلی برقراری روند صلح، اظهار میکنند که این گروه حتی از خروج “مشروط”، که در آن ایالات متحده نیروهای خود را طی یک دوره چند ساله منتقل نماید، استقبال میکند. طرفهای مقابل، تغییر در تفکر این گروه را با اشاره به این مهم توضیح میدهند که درصورت خروج سریع نیروهای خارجی، افغانستان به “سوریهای دیگر” تبدیل میشود. تمایل نرم این گروه به برقراری رابطه با ایالات متحده و سایر کشورها در آینده، انگیزه دیگر این تغییر میباشد.
همچنین، در روند تشکیل دولت آینده افغانستان، همواره شنیده میشود که طالبان لزوما با بسیاری از مفاد قانون اساسی افغانستان پس از ۲۰۰۱ – به طور مثال، حتی با برقراری انتخابات منظم و حمایت از برخی حقوقی که قانون اساسی به زنان میبخشد، مخالف نیست. اما این گروه هرگز نخواهد نپذیرفت که به سادگی به نظامی که تاکنون آن را نامشروع خوانده است، بپیوندد. بسیاری از چهرههای سیاسی طالبان تصریح میکنند، طالبان زمانی صلح را میپذیرد، که به دولتی جدید، تحت قانون اساسی جدیدی، بپیوندد.
رهبران طالبان اغلب سلسله مراحلی که به چنین توافق سیاسی منجر میشود را به این شکل پیشنهاد میکنند. نخست به ایالات متحده امکان داده میشود تا برنامه زمانی برای خروج نیروهای نظامی خود را اعلام نماید. پس از آن کابل و طالبان در مورد تشکیل یک “دولت موقت” با تاریخ انقضا مشخص که از تکنوکراتهای نسبتا بیطرف تشکیل شده است مذاکره خواهند کرد. این دولت بر بازنگری قانون اساسی، اصلاحات جامع امنیتی افغانستان و انتخاب یک دولت دائمی از طریق انتخابات، نظارت خواهد داشت. برخی، آغاز این روند را پیش از انتخابات ریاست جمهوری آوریل ۲۰۱۹، پیشنهاد کردند، بر این اساس رئیس جمهور تازه انتخاب شده با حکمی پنج ساله، انگیزه کمتری برای تسلیم و واگذاری قدرت خواهد داشت.
اگر طالبان با طرحی این چنینی پیش رود، بعید به نظر میرسد کابل و واشنگتن آن را بدون هیچ اصلاح و تغییری بپذیرند. قبل از هر چیز، واشنگتن با خروج نیروهای خود مخالف خواهد بود و رییس جمهور افغانستان نسبت به تسلیم قدرت به دولت موقت تردید خواهد کرد. این طرح به مسائل پیچیدهای مانند چگونگی تقسیم قدرت در بین گروهها و جناحهای سیاسی افغانستان، ماهیت اصلاحات مذهبی محافظه کارانهای که ممکن است این گروه بر آن پافشاری داشته باشد، و سرنوشت دهها هزار تن از مردان مسلح و آماده در سراسر افغانستان اشارهای نمیکند. با این وجود، این طرح بیش از آنچه دیپلماتهای برجسته کابل و واشنگتن برای ایجاد یک توافق سیاسی پایدار نیاز دارند؛ ارائه میکند. در حقیقت، اگر رهبران، خود نقشهی انتقال سیاسی افغانستان را ترسیم کنند، احتمالا به بسیاری از عناصر مشابه خواهند پرداخت.
آیا طالبان صادقانه رفتار میکند؟
طالبان به برقراری صلح علاقمند است و از تحقق آن ناامید نیست. با این حال، این گروه همچنان به عملیات نظامی خود متعهد است. این موقعیت، اعتماد به توان ادامه جنگ را نشان میدهد: رهبران طالبان ادعا میکنند که این گروه میتواند در برابر فشار نظامی آمریکا مقاومت کند و اگر ایالات متحده در نهایت افغانستان را ترک کند، طالبان برنده جنگ خواهد بود. با این حال، آنها میدانند که بعید است چنین سناریویی در آیندهای نزدیک تحقق یابد. حتی حضور فعلی و بسیار کم آمریکاییها مانع از پیروزی طالبان خواهد بود. کسب قدرت پس از خروج ایالات متحده، درگیریهای خونین و دشواری به همراه خواهد داشت. به این دلیل و دلایل دیگر، طالبان مایلند به جایگزینهای مسالمتآمیزی بیاندیشند.
بدبینها، به این مطلب اشاره میکنند که طالبان حداقل از سال ۲۰۱۰، زمانی که نمایندگان خود را برای مذاکره با دیپلماتهای ایالات متحده به قطر فرستاد، فرصت مذاکره برای صلح را داشته است. بسیاری معتقدند که این گروه از این موقعیت تنها برای بازداشتن واشنگتن و کسب امتیاز استفاده کرده است. به عنوان عضو گروه همکاری وزارت امور خارجه با کانال صلح، درطول حیات این کانال، میپذیرم که این کانال به کندی و گاهی رنجور پیش رفته است. اما مذاکره کنندگان طالبانی صرفا مسئول این فاجعه نیستند. هر دو دولت افغانستان و ایالات متحده اغلب در مورد ضرورت و چگونگی دنبال کردن صلح با طالبان دچار اختلافات داخلی میباشند. در نتیجه، هنوز هیچ گزینهای که به صراحت به دو هدف اساسی طالبان بپردازد روی میز قرارنگرفته است.
کسانی که نسبت به آمادگی طالبان برای صلح تردید دارند، به خشونت منحصر به فرد طالبان اشاره میکنند. تنها در چند هفته گذشته، شورشیان در مدت کوتاهی، بخش زیادی از شهر تاریخی غزنی را تاراج کردند. بیشتر شهرهای افغانستان در ماههای آینده احتمالا در معرض تهدید قرار میگیرند و حملات کوچک هر روز در سراسر کشور ادامه خواهد یافت. اما همان طور که توان نظامی بر دیگر طرفین درگیری تاثیر کمی دارد، اثر کمی نیز بر تمایل طالبان به صلح میگذارد. در شرایط جنگ، مذاکره و مبارزه اغلب به شکل موازی صورت میگیرد. به غیر از زمان آتش بس اخیر، هیچ یک از طرفها – ایالات متحده، حکومت افغانستان و طالبان – حتی زمانی که صادقانه پای میز مذاکرات نشستند، در میدان جنگ؛ از جنگیدن برای پیروزی دست نکشیدند.
فاجعه آنجا است که بن بست نظامی خونینی سالها بر افغانستان مستولی شده است. اگر چه هر یک از طرفین اصلی، به جایگزینِ صلح آمیزی علاقمندند، اما شک و تردید نسبت به دیگران و ترس از شکست در مذاکرات هنوز وجود دارد. اگر چه تصمیمات مهم نظامی هر یک از طرفها شامل – تاراج شهرها تنها برای سرنگونی فوری آنها، پاکسازی مناطق دورافتادهای که در اختیار گرفتن آنها غیرممکن است و اعزام نیروهای کافی به منظور تشدید جنگ و نه بُرد آن- ؛ هزینههای انسانی قابل توجهی را به دنبال دارد، اما از امید به شکست این بن بست حکایت میکند. در سال ۲۰۱۸، بیش از قبل دلایل بیشتری برای توجه به روند صلح وجود دارد. پذیرش همگانی آتش بس ژوئن، از جمله در بین جنگجویان طالبان، نشان میدهد که بسیاری از افغانستانیها از آن حمایت میکنند. اگر چه بعید به نظر میرسد طالبان به چنین فرایندی بپیوندد، اما ممکن است هرگز فرصت بهتری برای ارائه چنین پیشنهاد جسورانهای پیش نیاید.
منبع: ایران شرقی